اذان چون عقابی تیز بین از گلدسته های بلند محو آسمان ، به پایین می نگرد و منتظر اذن نزول است. شعبانیه می خوانند و من در حیات مدرسه ، در این هوای نمین ، در هنگامه ی ذوب آفتاب در زمین ، گوش سپرده ام و خود را به فکر وا می دارم. خرید زمین در شمال
آغاز های زندگی ما معمولا دو گونه اند.
یا خود خوب نبوده اند یا خوب نمانده اند.
الهی کانی بنفسی واقفه بین یدیک
الهی قد سترت علی ذنوبا فی الدنیا
و انا احوج الی سترها علی منک فی الاخری
الهی جودک بسط عملی و عفوک افضل من عملی
پندار ابلهانه ایست اینکه گمان بریم خوب خواهیم شد و خوب خواهیم ماند به واسطه ی اثربخشی مستقلانه ی یک عامل خارجی. این پندار مختص عده ای کودن و واداده است که گمان بر رشد و اصلاح و تعالی ، بدون اراده و مبارزه و بندگی می برند. و بدبختانه اینکه ما امروز خود عضو رسمی خانواده ی این کودکان و ابلهان و کودنانو وادادگان شده ایم.
یا اکرم من اعتذر الیه المسیئون
الهی ان اخذتنی بجرمی اخذتک بعفوک و ان اخذتنی بذنوبی اخذتک بمغفرتک
کاش کسی قادر بود تمام قد در مقابل زمان بایستد. با او به مقابله بر خیزد. و جلوی هجوم بی رحمانه و سهمگینش را بگیرد. چیزی تا اذان مغرب نمانده است. و ما امید از خود بریده ایم. گمان اصلاح نمی بریم. اراده هامان پی در پی و بی وقفه ، بدون استثناء ، جملگی ، به شکست می انجامند. هر چه به اطراف می نگریم ، جز بارگاه و بالین تو مأمنی نمی یابیم. از تو پاک کردن گناهانمان را بی اراده ی حرکت نمی خواهیم. اراده ای ده تا گناه نکنیم. کارنامه ی سفید بی اراده ی حرکت ، دیر یا زود ، سیاهی ها را باز می گرداند و به سقوط می کشاند.
شعبان است.
الله اکبر
اذان فرود آمد. از عرش. تا شاید نگاهی به عالم بالا بیندازیم.
دلنوشتی در هنگامه ی غروب
در میان مناجات شعبانیه
در حیات مدرسه علمیه